تلگرام

درود  بر همکاران عزیز و دانش آموزان خوب سرزمینم

آدرس کانال های زیست پیام در تلگرام:

@zist10elyasi

@zist11elyasi

@zistpayam2

اینستاگرام:

elyasi_biology

درودی بر یاران

پنجشنبه 22 آذر 97 

درود بر یاران قدیمی زیست پیام

 

 

مویرگ های خون

مویرگ های پیوسته :

سلول های اندوتلیال بر روی تیغه ی بسیار ظریفی که خود ساخته اند تکیه داشته و در حال طبیعی خاصیت بیگانه خواری ندارند . این سلول های اندوتلیال در ساختمان بعضی از مویرگ های بدن به وسیله ی اتصال محکم به یکدیگر چسبیده و بین آن ها سوراخی وجود ندارد. ( مویرگ های پیوسته ) مانند مویرگ های بافت پیوندی ، ماهیچه ، ریه و مغز


مویرگ های منفذدار :

در پاره ای مویرگ ها در  حالی که غشای پایه ادامه دارد ، بین سلول های اندوتلیال ، منفذهای کوچکی وجود داردکه بعضی مواد از آن ها عبود می کنند.( مویرگ های منفذدار )
در هر نقطه ی بدن که لازم باشد تبادلات آب به سرعت انجام شود و یا ترشح آب صورت گیرد ، مویرگ ها منفذدارند.مانند شبکه ی کوروئید ، روده ، گلومرول کلیه و غدد مترشحه داخلی.
گاهی این منفذ به وسیله ی دیافراگمی پوشیده شده مثل شبکه ی کوروئید و گاهی فاقد دیافراگم است .اتصال سلول های اندوتلیال این مویرگ ها ممکن است به صورت اتصال سوراخ دار باشد.
@zistpayam
سینوزوئیدها :

مویرگ های ویژه ی نامنظمی که معمولا در فاصله ی بین دو رگ قطور قراردارند. چند حالت می توانند داشته باشند.

1. رابط بین سیاهرگ های کوچک  و سرخرگ های کوچک . مانند طحال و مغز  استخوان

2. رابط بین دوسیاهرگ کوچک مانند کبد

3. بین دو سرخرگ  کوچک قراردا ند. مانند گلومرول مالپیگی در کلیه

4. در  فاصله ی بین دورگ لنفی قرار دارد . مانند  سینوس های عقده ی  لنفاوی

از نظر ساختمانی خواص  زیر  را دارند :
1. رگ های موج دارنامنظمی هستند که فضای درونی آن ها وسیع است و تا 40 میکرومتر ممکن است وسعت داشته باشد . و در این رگ ها جریان خون آهسته می شود.

2. غشای  پایه به طور ممتد وجود ندارد.

3. سلول های پوششی سینوزئیدها گاهی با یکدیگر نچسبیده اند و بین آن ها فضای بازیست که ازاین راه سینوروزئید مستقیما با بافت های مجاور مربوط می شود.

4. سلول های پوششی سینوزئیدها خود بردو نوعند. بعضی اندوتلیال معمولی و بعضی با خاصیت  ماکروفاژی


استخوان های گوش

استخوانهای ریز قابل حرکت از خارج به داخل گوش عبارتند از:

 چکشی (malleus)

 سندانی (incus)

  رکابی (Stapes).
استخوانهای گوش ، کوچکترین استخوانهای بدن هستند و استخوانهای رکابی کوچکترین آنهاست.
 استخوانهای شنوایی در یک جا نگهداشته می‌شوند و بوسیله ی رباط بهم متصل هستند.

 ماهیچه کشنده صماخی و کشنده رکابی نیز توسط رباط به استخوانهای گوش متصل شده‌اند.

ماهیچه کشنده صماخی به دسته استخوان چکشی متصل می‌شود. وقتی که این عضله منقبض می‌شود، استخوان چکشی را به داخل می‌کشد، بر کشش پرده صماخ می‌افزاید و در عوض از دامنه ارتعاش انتقال یافته از میان زنجیره به استخوانچه‌های شنوایی می‌کاهد.

عضله کشنده رکابی به گردن استخوان رکابی متصل می‌شود و انقباض آن صفحه پایی (foot plate) استخوان رکابی را می‌کشد و از دامنه ی ارتعاش در پنجره بیضی می‌کاهد.

مفصل در گوش:

استخوان چکشی با استخوان سندانی یک مفصل داره .
 استخوان رکابی با استخوان سندانی یک مفصل داره .
ولی استخوان سندانی دو مفصل داره یکی با چکشی و یکی با رکابی.
در محل مفصل ها استخوان ها توسط رباط ها به هم وصل اند.
استخوانچه ها توسط رباط ها به جدار اتاقک میانی یعنی گیجگاهی وصل اند.
استخوان چکشی به وسط پرده ی صماخ و استخوان رکابی به حلزون گوش متصل شده است.
استخوان رکابی به استخوان حلزونی متصل است.
استخوانچه ی رکابی به صورت حلقه و گرد است.

@zistpayam

خرچنگ دراز

خرچنگ دراز :

خرچنگ های دراز آب شیرین طی ساعات شب فعال تر هستند. همه ی این خرچنگها توانایی حفاری دارند. این قابلیت در بعضی گونه‏ ها بیشتر است.

قلب در قسمت پشتی بدن قرار دارد. خون توسط سرخرگها به نقاط مختلف بدن می رسد. خون این جانور حاوی هموسیانین است.

قلب خرچنگ فقط دارای یک حفره است (single-chambered sac) که ماهیچه های جدار آن حالت مخطط دارند. در جدار این قلب تعدادی سوراخ (ostia) وجود دارد.هر کدام از این سورخ ها دارای دریچه ای است.  اطراف قلب را پریکارد فرا گرفته که سینوس خونی  هم نامیده می شود.
برخلاف پریکارد انسان ، دراین پریکارد خون وجود دارد.

خون روشن ابتدا از سیاهرگ های آبششی وارد سینوس ( پریکارد) شده و سپس از طریق سوراخ های قلب کیسه ای یا همان اوستیا، وارد قلب می شوند. وقتی خوب داخل قلب پر شد، شروع به انقباض می کند و در ابتدای این انقباض، دریچه های موجود باعث بسته شدن اوستیا ها و جلوگیری از بازگشت خون به سیاهرگ های آبششی می شود.
به این ترتیب فشار داخل قلب هم بالارفته و دریچه هایی را که در ابتدای سرخرگ های خروجی از قلب وجود دارند باز کرده  و به خروج خون_ همولنف_ از سرخرگ های متصل به آن کمک می کند.
  در واقع هیچ رگی خون را به قلب خرچنگ بر نمی گرداند، بلکه خون ابتدا وارد همان پریکارد( سینوس سیاهرگی کیسه مانند) می شود و از آن جا وارد قلب می گردد! پس هیچ سیاهرگی به قلب متصل نیست...)
@zistpayam
🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂🦂

سیستم گوارش خرچنگ دراز آب شیرین شامل دهان، مری، آسیاب معدی، معده، روده میانی، روده و مخرج است. آسیاب معدی یك بخش پیش ‏معدی است و مواد غذایی را خرد می‏كند و به عنوان سنگدان جانور در نظر گرفته می ‏شود. ذرات غذایی كه خرد نمی‏ شوند و غیر قابل استفاده هستند از طریق دهان به بیرون بازگشت داده می‏ شوند و مواد غذایی قابل استفاده وارد روده میانی می‏ شوند.
@zistpayam
در سر خرچنگ دراز یك توده ی عصبی وجود دارد كه مغز جانور است. این توده ی عصبی توسط یك ساختار حلقه ‏ای به گره عصبی واقع در زیر مری متصل است. یك طناب عصبی از گره عصبی زیر مری خارج می شود و در طول بدن جانور امتداد می‏ یابد و در مسیر این طناب، گره‏ های عصبی وجود دارند.
تنفس از طریق آبشش‏ ها انجام می‏ گیرد. آبشش ‏ها در محفظه ‏هایی به نام اتاقك آبششی قرار دارند. این اتاقك‏ ها توسط كاراپاس ایجاد می ‏شوند.

دفع مواد زائد در این جانوران به وسیله غدد سبز انجام می ‏گیرد. غدد سبز در ناحیه جلوی سر واقع شده ‏اند و منافذ آنها در محل تقاطع پایه‏ های چشمی قرار دارند.

جنس نر و ماده جدا از یكدیگرند. تخم‏ها بعد از لقاح توسط پلئوپودها نگهداری می‏ شوند تا تخم ‏گشایی صورت گیرد.

سورفاکتانت

سورفاکتانت :
سورفکتانت (surfactant) مخفف کلمات “Surface active agent “ می باشد . در تعریف ساده سورفاکتانت ماده ای است که هنگامی که به مقدار بسیار ناچیز استفاده می شود کشش سطحی آب را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد.
سورفکتانتها معمولا ترکیباتی آلی هستند که دارای گروههای هیدروفوبیک که نقش دم و دنباله را دارد و گروههای هیدروفیلیک که نقش سر را دارد می باشند بنابراین معمولا به طور ناچیز در آب و حلالهای آلی حل می شوند .

سورفکتانتها کشش سطحی آب را به وسیله جذب سطحی فصل مشترک هوا – آب کاهش می دهند همچنین باعث کاهش کشش فصل مشترک آب و روغن بوسیله جذب سطحی فصل مشترک مایع- مایع می شوند . تعداد زیادی ملکول سورفکتانت می توانند در توده محلول به هم وصل شده و تشکیل توده ای به نام micelle دهند.
به غلظتی که در آن این میسل ها شروع به تشکیل شدن می کنند غلظت بحرانی تشکیل micelle یا CMC گویند . وقتی میسل ها شروع به تشکیل شدن کردند دم انها تشکیل یک هسته مانند یک قطره روغن و سر یونی انها یک پوسته بیرونی می سازد که تماس مطلوب با آب را بهبود می بخشد.
سورفکتانتهای بدن (حاوی فسفولیپیدها، چربی های خنثی، اسیدهای چرب) که در ریه ترشح می شوند با کاهش کشش سطحی مانع آتلکتازی ریه ها و سهولت اتساع آلوئولها هنگام دم می شوند.
مسمومیت با مواد نفتی یا تولد زودرس جنین با فقدان سورفکتانت و آتلکتازی همراه است.
از هفته 33 سورفاکتانت در ریه جنین شروع به ساخت می کند . بنابراین اگر از این هفته به بعد کودک بدنیا بیاید مشکل کمتری از نظر تنفسی خواهد داشت .
پس از تولد ، علی رغم فشاری که از طرف سطح مشترک بافت – هوا در داخل کیسه های انتهایی ریه اعمال می شود ، این کیسه ها باید اتساع خود را حفظ کنند ؛ سورفکتانت مانع روی هم خوابیدن کیسه ها می شود. بیش از 40 نوع سلول در ریه وجود دارند، اما ساخت سورفکتانت به طور اختصاصی در پنوموسیتهای نوع دو که آلوئول ها را مفروش می کنند، صورت می گیرد. سلول های نوع دو با اجسام مولتی وزیکولر که اجسام لاملار یا تیغه ای  (lamellar bodies)   را تولید می کنند ، مشخص می شوند.
در اجسام لاملار ، قطعات لازم برای تشکیل سورفکتانت به هم می پیوندند.
در اواخر زندگی جنینی ، زمانی که آلوئول با سطح مشترک (( آب – بافت )) مشخص می شود ، اجسام لاملار کامل از ریه ترشح می شوند و در طی حرکات تنفس مانند جنین، ( یعنی تنفس جنین ) به داخل مایع آمنیون ریخته می شوند.
 در هنگام تولد و با اولین تنفس ، در الوئول های ریه سطح مشترک (( هوا – بافت )) به وجود می آید. سورفکتانت از اجسام لاملار خارج می شود و سپس برای مفروش کردن آلوئول گسترش می یابد تا مانع روی هم خوابیدن آلوئول در هنگام بازدم شود.

دستگاه تنفس در قورباغه

دستگاه تنفس در قورباغه :

در قورباغه بالغ شش ها، پوست و بافت پوششی درون دهان، دستگاه تنفس را تشکیل می دهد.

شش هایی که کوچک، ساده و چین خورده اند، اما چین خوردگی آن ها به اندازه ی مهره داران برتر نیست.
وقتی قورباغه هوا را در درون دهانش محبوس می کند، تنفس دهانی انجام می دهد. پوشش نازک دهان، رطوبت کافی و رگ های خونی فراوانی در این اندام، آن را برای تنفس مناسب ساخته است.
قورباغه در حالتی که فعالیت کمتری دارند مثلا در زمستان می توانند درون لجن های کف آب گیر مدفون شوند.
در این حالت قورباغه از طریق پوست تنفس می کند. تا هنگامی که قورباغه آرام و در حالت رخوت است، تنفس پوستی انجام می شود.
اما در حالت فعالیت مثلا به هنگام شنا کردن به اکسیژن بیش تری نیاز دارد. بنا براین به طور منظم برای نفس کشیدن به سطح آب می آید.
 👇👇👇

دافنی

دافنی :

از راسته کلاوسرا (انتن منشعب ها )است که اعضای ان معمولا ابزی در ابهای شیرین هستند که جنس بارز ان دافنیا   (Dafnia)است اندازه دافنی تا یک میلی متر و  گاهی تا 5 میلی متر میرسد دافنی از لحاظ مشخصات بدن دارای سر و تنه است که پا ها در قسمت سر و  تنه است در قسمت سر دو انتن بزرگ و کوچک است .  
 انتن کوچک: به عنوان گیرنده ای شیمیایی است وهر گونه تغیرات شیمیای را حس میکند.
انتن بزرگ :که شاخه شاخه هستند برای حرکت و جابجا شدن مورد استفاده قرار میگیرند .
  این موجودات هم که از رده سخت پوستان هستند دو چشم مرکب ان پیوسته که به صورت تک به نظر میرسد در بعضی از انها چشم های ناپلیوسی هم دیده میشود انتن ها از سه قسمت تشکیل شده اند بند قاعده ای ـ ساقه تاژه ای ـ تاژه ها چشمهای دافنی ممکن است به صورت گرد کروی یا بیضوی باشد محل قرار گرفتن چشم در دافنی متفاوت است گاهی در تاج سر یا روی سر و ... به صورت مختلف دیده میشود همچنین در جنس های مختلف شکل سر متفاوت است تنه دافنی توسط دو غلاف شفاف پوشیده میشود که به ان لاک یا کاراپاس میگویند از قسمت شکم زوائد حرکتی سینه ای دافنی میتواتند خارج شوند و در داخل اب حرکت کنند این دو غلاف مثل صدف دو کفه ایها لولای شکل است در قسمت سینه روائد سینه ای است که با مژه های که در انتهای خودشان دارند.

تنوع و پایداری زیستگاه ها

تنوع و پایداری زیستگاه ها:

محققان مرکز علوم اکوسیستم " سدار کریک " در مینه سوتا ، به مدت بیش از دو دهه به دستکاری تنوع گیاهی جوامع تحت کنترل مشغول بوده اند.این محققان در یک بررسی 10 ساله ، 168 پلات دارای 1، 2 ، 4  ،8 و 16 گونه ی چند ساله ی علفزاری ایجاد کردند. پلات ها با بیشترین تنوع گونه ای نسبت به پلات های تک گونه ،بیوماس ( جرم کلی تمام جانداران در یک زیستگاه ) بیشتری در هر سال تولید کردند.
جوامع زیستی که از تنوع گونه ای بالاتری برخوردارند ، در مقابل گونه های مهاجم مقاومت بیشتری نشان می دهند.
گونه های مهاجم جاندارانی هستند که در خارج از محدوده ی پراکنش اصلی خود مستقر می شوند.
محققانی که در تنگه ی طویل جزیره در سواحل کانکتیکات به مطالعه مشغول بودند جوامعی از بی مهرگان دریازی مانند آب دزدک های دریایی با سطوح مختلفی از تنوع گونه ها ایجاد کردند. آنها سپس میزان حساسیت و آسیب پذیری این جوامع تحت کنترل را نسبت به یک آبدزدک دریایی مهاجم در جوامع با تنوع پایین نسبت به جوامع متنوع تر با احتمال چهار برابر بیشتر می تواند بقا پیدا کند. آنها تفسیرکردندکه جوامع با تنوع نسبتا بالا مقدار بیشتری از منابع موجود را برداشت می کنند و در نتیجه با باقی گذاشتن مقدار ناچیزی از منابع برای گونه های مهاجم موجب کاهش میزان بقای آن ها می شوند.

مگس سرکه

مگس سرکه :

 نام علمی آن
 Drosophila melanogaster

در طبقه‌بندی جزو کلاس حشرات
 راسته دوبالان
 از خانواده Drosophilidae،
جنس Drosophila و
 گونه Melanogaster  می‌باشد.

مگس سرکه در همه محیط‌های جغرافیایی، به جز نواحی قطبی یافت می‌شود. محیط طبیعی زندگی مگس سرکه نواحی گرمسیری است؛ اما، این مگس در سایر نقاط کره زمین (کوهها، جنگلها، چمنزارها و اطراف جویبارها) نیز یافت می‌شود. زیستگاه مگس سرکه رنج وسیعی داشته ولی محل اصلی زندگی آن در نواحی گرمسیری می‌باشد و غالبا در انبارهای منازل در اطراف خمره‌های سرکه و ترشی یافت می‌شود. با این وجود، این مگس نواحی با دمای متفاوت را تحمل می‌کند.

تنها عوامل محدودکننده حیات این مگس، دمای محیط و رطوبت است. نام علمی این مگس یعنی Drosophila به مفهوم عاشق شبنم (lover of dew) می‌باشد و علت این نامگذاری این است که، این مگس دوستدار نواحی مرطوب برای زندگی است. رشد و نمو این گونه وابسته به دما بوده و مگس‌های بالغ قادر به تحمل دماهای خیلی کم نمی‌باشند. در شرایط آب و هوایی سرد، معمولا مواد غذایی نیز کم یافت می‌شود و درنتیجه، مگس سرکه در دمای پایین دوام نمی‌آورد. درجه حرارت مناسب برای رشد آن 25 درجه سلسیوس بوده و نگهداری این مگس در دمای پایین (10 درجه سلسیوس) منجر به افزایش طول چرخه زندگی آن می‌شود. کوتاهترین زمان برای چرخه زندگی مگس سرکه (7 روز) در دمای 28 درجه سلسیوس می‌باشد؛ اما، در شرایط ایده‌آل (دمای 25 درجه سلسیوس) طول چرخه زندگی مگس سرکه 5/8 روز خواهد بود. در طولانی‌ترین حالت نیز طول این چرخه به 19 روز در دمای 18 درجه سلسیوس و بیش از 50 روز در دمای 12 درجه سلسیوس می‌رسد.

در شرایط شلوغ بودن محیط (یعنی تعداد زیاد مگس‌ها در یک لوله آزمایش) زمان تکامل مگس‌ها افزایش می‌یابد؛ و این درحالیست که، مگس‌های خارج شده از تخم اندازه کوچکتری خواهند داشت.

مگس ماده به دفعات (تا پنج مرتبه) و هر مرتبه تقریبا 400 تخم (شکل 1) می‌گذارد و از این تخم‌ها، که حدود 5/0 میلی‌متر طول دارند، بعد از 12 الی 15 ساعت، لاروهای جدید سر بر می‌آورند. لاروها در طی چهار روز (در دمای 25 درجه سلسیوس) رشد کرده و دو بار پوست اندازی می‌کنند تا از لارو اینستار 1 به لاروهای اینستار 2 و 3، بترتیب، تبدیل شوند. در این مدت، لاروها از میکروارگانیسم‌هایی که موجب تجزیه مواد غذایی می‌شوند، تغذیه می‌کنند. سپس، لاروها به صورت یک کپسول در‌می‌آیندکه پوپا (Pupa) نام داشته و چهار روز دیگر را در این کپسول طی می‌کنند. در طی این چهار روز، لارو دچار دگردیسی (Metamorphosis) شده، تا تبدیل به مگس بالغ گردد .

اهمیت مگس سرکه به عنوان مدل آزمایشگاهی :

1.       دسترسی و نگهداری و پرورش این حشره در شرایط آزمایشگاهی آسان بوده و هزینه زیادی در بر ندارد.
2.       دوره تکامل لاروی مگس‌سرکه کوتاه بوده و در مدت 10 روز در دمای محیط، نسل جدیدی از آن بوجود می‌آید.

3.       مگس‌های ماده در دوران زندگی به دفعات متعدد، تخم‌ریزی نموده (100 تخم در روز) و تعداد تخمها در هر دوره نسبتا زیاد (شاید 2000 عدد در دوران زندگی) است.
4.       مگس‌های نر و ماده به راحتی قابل تشخیص بوده و ویرجین‌گیری در این حشره راحت می‌باشد.
5.       با در نظر گرفتن تعداد کروموزومها (چهار جفت) مطالعه صفات نسبت به سایر موجودات آسانتر است.
6.       باندهای موجود در کروموزوم‌های پلی‌تن لارو مگس سرکه مطالعه اکثر پدیده‌های کروموزومی نظیر واژگونی‌ها، حذف‌ها و جابجایی‌ها را ممکن می‌سازد.
7.       مگس‌های نر نوترکیبی میوزی نداشته و بنابراین، مطالعات ژنتیکی در آنها راحت‌تر است.
8.       کل نقشه ژنتیکی آن مشخص شده و در دسترس است.

فرمول يافتن انواع ژنوتيپ ها و فنوتيپ ها ي ممكن

فرمول يافتن انواع ژنوتيپ ها و فنوتيپ ها ي ممكن :
n= تعداد آلل      
انواع كلي ژنوتيپ ها =
 n(n+1)/2

انواع ژنوتيپ هاي هتروزيگوس=n(n-1)/2
 
انواع ژنوتيپ هاي هموزيگوس = n

انواع فنوتيپ ها در صورت وجود رابطه ي غالب و مغلوبي كامل = n

انواع فنوتيپ ها  در صورت عدم وجود رابطه ي رابطه ي غالب و مغلوبي = n(n+1)/2

بلع  سرفه   تنفس

وضعیت حنجره :
 هنگام بلع : بسته - بالا
ابتدای سرفه : بسته - بالا
در طول سرفه : باز - پایین
ابتدای عطسه : بسته - بالا
در طول عطسه : باز - پایین

اپی گلوت :
هنگام بلع : پایین
ابتدای سرفه : پایین
در طول سرفه : بالا
ابتدای عطسه : پایین
در طول عطسه : بالا

زبان کوچک :
هنگام بلع : بالا
در طول سرفه : بالا
در طول عطسه : پایین

اسپیرومتری

اسپیرومتری:

عمل انجام شده توسط دستگاه اسپیرومتر را اسپیرومتری می نامند.

اسپیرومتر:

اسپیرومتر دستگاهی است که توسط آن حجمها و ظرفیتهای ریوی اندازه گیری می شود.

اسپیروگرام:

به برگه ای که دستگاه شاخص ها را روی آن ثبت می کند، اسپیروگرام می گویند.

 اهداف اسپیرومتری :

1) ارزیابی فعالیت پایه ریه ( افرادی که قرار است در مشاغلی شروع به کار کنند که با مواد آسیب رساننده به ریه سر و کار خواهند داشت، بهتر است قبل از استخدام و شروع به کار مطالعه اسپیرومتری به صورت پایه انجام شود.)

2) به عنوان تست غربال گری و تشخیص زودرس بیماریهای ریه که فاقد علائم بارز می باشند.

3) پیگیری برخی از بیماریها و پاسخ آنها به درمان.

4) در بررسی بیماران مبتلا به سرفه مزمن، تنگی نفس یا رادیوگرافی غیر طبیعی از قفسه سینه.

5) ارزیابی کلی شدت بیماریهای انسدادی و تحدیدی ریه.

6) بررسی پاسخ بیمار به داروهای گشاد کننده برونش.

7) پیش بینی ریسک اعمال جراحی.

8) تعیین ناتوانی تنفسی در بیماریهای شغلی.

اکسید شدن پیروات

اکسید شدن پیروات :
واکنش کلی کاتالیزشده توسط کمپلکس پیروات دهیدروژناز،یک کربوکسیلاسیون اکسیداتیو است؛ این واکنش یک فرآیند اکسیداسیون غیر قابل برگشت می باشد که درآن گروه کربوکسیل بصورت یک ملکول CO2 ازپیروات جدا شده و دو کربن باقیمانده به گروه استیل موجود دراستیل کوآ تبدیل می شود.

برگشت ناپذیری واکنش پیروات دهیدروژناز :  این کمپلکس نمی تواند CO2 رادیواکتیو رابه استیل کوآ متصل نماید تا تولید پیروات با کربوکسیل نشاندار گردد.

کمپلکس پیروات دهیدروژناز نیاز به پنج کوآنزیمn دارد :

برای انجام ترکیبی  از واکنش های دهیدروژناسیون  و دکربوکسیلات پیروات به گروه استیل دراستیل کوآ ، نیاز به عمل متوالی سه آنزیم مختلف و پنج کوآنزیم یا گروه پروستتیک، شامل تیامین پیروفسفات (TPP) ، فلاوین آدنین دی نوکلئوتید ( FAD ) ، کوآنزیم آ(COA ) ، نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید ( NAD) ولیپوآت ، می باشد.

چهار ویتامین مختلف موردنیاز در مواد غذایی انسان، شامل تیامین( درTPP ) ، ریبوفلاوین (درFAD) پانتوتنات ( درCOA) ونیاسین (درNAD)؛ به عنوان اجزاء حیاتی این سیستن هستند.

کوآنزیم A دارای پانتوتنات ویک گروه تیول ( SH-( واکنشگر می باشد که برای عمل این ترکیب به عنوان یک ناقل آسیل دربسیاری از واکنش های متابولیک ضروری است.
گروه های آسیل بطور کووالان ، با ایجاد تیواستر، به این گروه تیول اتصال می یابند. به دلیل انرژی های آزاد استاندارد هیدرولیز نسبتا بالا، تیواسترها دارای یک پتانسیل بالای انتقال گروه آسیل می باشند که سبب می گردد تا این ترکیبات بتوانند گروه های آسیل خود را به انواع مختلفی از گیرنده ها انتقال دهند. از اینرو، این گروه آسیل متصل به کوآنزیم آ را می توان به عنوان شکل " فعال شده " برای انتقال گروه درنظر گرفت.

کوفاکتور پنجم واکنش پیروات دهیدروژناز ، یعنی لیپوآت دارای دو گروه تیول می باشد که همانند واکنش بین دو ریشه CYS موجود دریک پروتئین ، می توانند طی یک واکنش اکسیداسیون قابل برگشت به یک پیوند در سولفیدی (S-S--) تبدیل گردند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کمپلکس پیروات دهیدروژناز متشکل از سه آنزیم متفاوت میباشد :
کمپلکس پیروات دهیدروژناز از سه آنزیم پیروات دهیدروژناز (E1 ) ،دی هیدرولیپوئیل ترانس استیلاز ( E2)
 و دی هیدرولیپوئیل دهیدروژناز ( E3) ،
 ، تشکیل شده است که هرکدام شامل نسخه های متعددی می باشند. تعداد نسخه های هر آنزیم و بنابراین اندازه کمپلکس دربین موجودات زنده متفاوت است. "هسته " این اجتماع که به آن سایر آنزیم ها اتصال می یابند، دی هیدرولیپوئیل  ترانس استیلاز (E2 ) می باشد.

اتصال لیپوآت به انتهای زنجیرهای جانبی Lys  موجود در E2، تولید بازوهای بلند قابل انعطافی می نماید که می توانند گروه های استیل را از یک جایگاه فعال به جایگاه فعال دیگر در کمپلکس پیروات دهیدروژناز انتقال دهند . E1  حاوی  TPP اتصال یافته و E3 حاوی  FAD اتصال یافته می باشد. دو پروتئین تنظیمی ، شامل یک پروتئین کیناز ویک فسفوپروتئین فسفاتاز، نیز قسمتی از کمپلکس پیروات دهیدروژناز را تشکیل می دهند.

قانون تفرق صفات

. قانون تفرق صفات
(Rule of Segregation):

مندل فرض كرد كه هر گیاه نخود فرنگی دو عامل وراثتی (ژن) دارد. برای مثال نسل F1 یا هیبرید های F1 آلل های غالب بلند قدی و آلل های مغلوب كوتاه قدی را دارند و همه این زاده ها بلند قد هستند. دو آلل كوتاهی قد نیاز است تا یك گیاه نخود فرنگی پایه كوتاه شود. از هر آلل موجود در هر فرد هنگام تولید گامت فقط یك آلل وارد هر گامت می شود. كه این امر تصادفی است و هر آلل با شانس 50% وارد یک گامت می شود. ظهور فنوتیپ مغلوب در نسل F2 نشان می دهد كه این آلل به صورت غیر فعال یا نهفته در نسل F1 وجود دارد. این امر اساس تفكر مندل برای اصل تفرق صفات بود.
 قانون تفرق صفات را می توان به صورت زیر تعریف کرد. هر گامت فقط یك آلل از جفت آلل های یک فرد دارد را دریافت می كند. در جریان لقاح تعداد آلل ها دوباره به 2 می رسد. مندل آلل غالب را با حروف بزرگ لاتین نشان می داد. و آلل مغلوب را با حروف كوچك. مثلا ً او صفت پایه بلند بودن كه غالب بود را با حرف بزگ (T) و آلل پایه كوتاه بودن را با حرف كوچك (t) نشان می داد.

2.   قانون صفات واحد (Unit Character)
همه صفات، واحدهایى هستند که تظاهرات آن ها توسط عواملى (که امروزه ژن نامیده مى‌شوند)، در طى رشد و نمو موجود زنده، کنترل مى‌شوند.
 
3.  قانون غالب بودن
(Law of Dominance):

عوامل ژن‌ها جفت‌جفت هستند و گاهى یکى از این عوامل تظاهرات عامل دیگر را مى‌پوشاند، صفتى که در نسل F1 تظاهر کرد، به‌عنوان غالب (Dominant) و صفتى که در نسل F1 تظاهر پیدا نکرد به‌نام مغلوب (Recessive) نامیده مى‌شود.
 
4.  قانون جدا شدن
(Law of Segregation):

فرض مندل این بود که وقتى سلول‌هاى زایا (Germ Cells) شکل مى‌گیرند، هر یک از عوامل ژنى مقابل از هم جدا شده و هر سلول زایا، فقط یکى از این عوامل را در خود جاى مى‌دهد و نه هر دو را. تجربیات مندل پایه مطالعات ژنتیکى بعدى بود.